به عنوان یک مجری در بسیاری از مواقع برایتان پیش می آید که نیاز به تهیه یک متن مناسب برای اجرای برنامه دارید. اگر احساس می کنید نویسنده خوبی نیستید و از نوشتن متن مجری می ترسید و دنبال راه چاره برای این مشکل هستید، در این مقاله از سایت استاد فاطمه بهرامی مدرس فن بیان و سخنرانی در کرمان با ما همراه باشید. در این مقاله علاوه بر اینکه خواهیم گفت “چرا از نوشتن متن مجری می ترسیم” به راهکار غلبه بر این ترس هم اشاره می کنیم.
استیون پرسفیلد در کتاب نبرد هنرمند درباره نیروی مرموزی صحبت کرده است. او نام این نیرو را “مقاومت” گذاشته است. ما در ذهنمان افکار و خیالات زیادی داریم. برنامه های مختلفی برای زندگی که آنها را اجرا نمی کنیم. این زندگی درون ذهن ماست که هیچگاه آن را زندگی نمی کنیم.
بخش دیگر نیز زندگی واقعی ماست که در بیرون ما شکل گرفته است. از آنجاییکه زندگی درون ذهن ما بسیار جسورانه تر و بلندپروازانه تر است، نیرویی در ما جلوی انجام آن را می گیرد. این نیرو همان نیروی مقاومت درونی ماست. مقاومت به دنبال حفظ وضع موجود است. در برابر کارهای ارزشمند و اصولی سنگ اندازی می کند. کارهایی مثل آموزش دیدن، پیشرفت کردن و هر چیزی که نیاز به نظم و استمرار داشته باشد.
ویژگی های مهم این نیروی مرموز بسیار جالب است. هر چه کار بزرگتر و مهمتر باشد، نیروی مقاومت ذهنی قوی تر عمل می کند. در ضمن این نیرو، همه گیر است و همه انسان ها آن را در وجود خودشان دارند. جالب است بدانید مهمترین منبع تغذیه این مقاومت ذهنی، ترس ما است. پس برای مقابله با آن باید بر ترس های خود غلبه کنیم. این نیور در آخرین گام ا انجام یک کار نیز قوی تر است. یعنی اگر از آن غفلت کنید، در همان جایی که احساس می کنید کار تمام شده، یکباره بروز کرده و همه چیز را به عقب برمیگرداند.
اگر می خواهید نشانه های این نیروی مرموز را در خودتان پیدا کنید به این نکات توجه کنید:
بدانید که در دام نیروی مقاومت ذهنی تان افتاده اید تا کاری را که ارزش انجام دادن دارد، به انجام نرسانید. نتیجه این اقدام نکردن ها می شود احساس بدبختی و نارضایتی از خود و زندگی؛ پس برای داشتن حال خوب و رشد و پیشرفت باید با آن مقابله کرد.
برخورد با این نیرو دارای دو حالت است:
آماتور (تازه کار) : هر موقع ترسی سراغ شما بیاید، اقدام نمی کنید. حتی در بسیاری از موارد با توجیه و بهانه تراشی، آن را تطهیر می کنید. در نتیجه اقدام نکردن خودتان را توجیه کرده اید. پس نیروی مقاومت ذهنی را ماست مالی کرده و تسلیم آن می شوید.
حرفه ای: روز کار تمرکز کرده و به دنبال راه کار و اقدام هستید. در برابر ترس هایتان می ایستید و نیروی مقاومت ذهنی را شکست می دهید. نتیجه اینکه موفق به انجام کار می شود. این انجام کار به این معنی است که شما به سمت جلو حرکت کرده اید و در حال رشد هستید.
برای نوشتن متن مجری گری یا هر نوشته دیگری، می توانید مثل تازه کارها رفتار کنید. ترس از نوشتن را با بهانه توجیه کنید.
بهانه هایی مثل اینکه
“من بلد نیستم”،
“باید بهم الهام بشه بعد شروع کنم”،
“برای نوشتن باید خیلی رشد کرده باشی وگرنه نمیشه”،
“اگر من بنویسم دیگران چی میگن!”،
“مسخره میشم، چه کاریه؟!” و …
اگر تازه کار هستید، درجا خواهید زد. چراکه برای رشد کردن و بالارفتن، راهی جز شروع کردن ندارید. تا قدم اول را برندارید، در همان وضعیت هستید. انسان حرفه ای منتظر الهام برای نوشتن نمی ماند. حرفه ای شروع به نوشتن می کند تا الهام ها در این حین بر او نازل شود. حرفه ای ترس با با بهانه ها توجیه نمی کند. بلکه بر آن غلبه می کند تا به مسیر انجام کار وارد شود. سپس موفقیت و رشد و پیشرفت ناگزیر است که او را در آغوش بگیرد.
حرفه ای ها صبور هستند. عجله نمی کنند. می دانند هرچیزی برای پخته شدن نیاز به زمان دارد. پس از کوره در نمی روند و با حوصله، گام به گام به پیش می روند. پس اگر در اولین متنی که نوشتی موفق نشدی، ناامید نخواهی شد. چون حرفه ای هستی. می دانی که باید صبر کرد تا پخته شد.
انجام دادن کارها و اقدام کردن ها را از روی حس و حال انجام نمی دهند. اقدام می کنند زیرا می دانند باید این کار انجام شود. حس و حال خواهد آمد. انگیزه ایجاد خواهد شد. الهام و تراوشات برای نوشتن بعد از گرفتن قلم به دست یا قرار دادن انگشتان روی کیبورد آغاز خواهد شد.
به بهانه های اجازه توجیه نیروی مقاومت ذهنی را نمی دهند. بلکه به دنبال راه کار و اقدام هستند. حرفه ای بهای موفقیت و پیشرفت را می دهند. بی بهانه.
برای اقدام کردن دنبال شرایط خاصی نیستند که محدودشان کند. با آنچه در بضاعتشان است و وجود دارد شروع می کنند. امکانات بیشتر شاید بعدها بیاید. اما حرفه ای منتظر نمی ماند. اقدام می کند. اگر منتظر هستید یک محیط آرام، یک میز و صندلی مناسب، یک دفتر زیبا برای نوشتن و … داشته باشید و بعد شروع به نوشتن کنید، خیال خامی در سر می پرورانید. با همین تکه کاغذی که دم دستتان است شروع کنید.
شاید یکی از بزرگترین بهانه ها برای قدرت دادن به نیروی مقاوت ذهنی، تمرکز روی محدودیت ها باشد. شاید وقتی انسان های معلولی را می بینید که در رشته های مختلف موفقیت کسب کرده اند، بهتر متوجه این موضوع شوید. پیشنهاد می کنم نگاهی به تصاویر پارالمپیک بیندازید.
آنها مغرور نیستند و از شاگردی کردن و یادگرفتن احساس حقارت نمی کنند. آنها خودشان را از علم و تجربه دیگران محروم نمی کنند. از کمک گرفتن از دیگران ابایی ندارد.