زبان سرخ سر سبز دهد بر باد! حرف زدن و کلامی که از زبان شخص خارج می شود، اهمیت فوقالعادهای برخوردار است؛ به حدی که می تواند مایه خوشبختی و یا موجب دردسر افراد شود. حتی در تعالیم دینی هم از زبان به عنوان عضوی که اغلب گناهان از آن سرچشمه میگیرد، یاد شده است. این که هر کلامی چه زمانی و در مقابل چه کسی از زبان شما خارج شود، دارای اهمیت بسیار زیادی است؛ همینطور مهم است که بدانید سخنی که بر زبان جاری می کنید، چه پیامدهایی همراه خود خواهد داشت. در این مقاله از سایت استاد فاطمه بهرامی مدرس فن بیان و سخنرانی قصد داریم نحوه سیاست داشتن در صحبت کردن را به شما بیاموزیم و بگوییم که چگونه با سیاست حرف بزنیم ؟
شاید به جرأت بتوان گفت بیش از نیمی از حرف ها و سخنان ما در طول روز، هیچ هدف خاصی ندارند و در نهایت هیچ برداشت مفیدی نمی توان از آن ها داشت. در اصل ما در تمام روز در حال رد و بدل کردن سخنانی هستیم که به قول معروف بی سر و ته هستند. اگر قبول ندارید یک بار به مکالمه خود با اطرافیان تان دقت کنید تا ببینید چند درصد از حرف های شما مفید بودند.
البته منظور از غیر مفید بودن حرف ها و سخنان این نیست که شما حراف هستید! بلکه منظور ما سخنان مربوط به مسائل روزمره و روتین زندگی است. زمانی که قرار است صحبت بکنید بهتر است ابتدا هدف خود را مشخص نمایید که چرا میخواهید این حرف را بزنید؟ آیا از بیان آن منظور خاصی دارید یا صرفاً در همان لحظه کلامی به ذهن شما رسیده است و می خواهید آن را بر زبان جاری کنید؟ بسیاری از سخنانی که از دهان ما خارج می شوند کاملاً ناگهانی و بداهه هستند؛ خصوصاً زمانی که قرار است جواب دیگران را بدهیم، پشت حرف هایمان هیچ منطقی وجود ندارد و صرفاً یک حاضر جوابی بدون فکر هستند.
خیلی از ما در شرایط های مختلفی قرار گرفته ایم که کاملاً نسنجیده و بدون فکر کردن حرفی را به زبان آورده ایم و تا مدت ها تحت تاثیر عواقب ناخوشایند آن قرار داشته ایم؛ وقتی قرار است صحبت کنید ابتدا نسبت به پیامدهای کلام خود به حد کافی بیاندیشید که آیا گفتن این حرف صلاح است و آیا در موقعیت فعلی می تواند کمک کننده باشد یا مخرب؟ همه این ها نکاتی هستند که پیش از حرف زدن باید آنها را مد نظر قرار دهید؛ یکی از اصلی ترین مشکلاتی که ما با آنها دست و پنجه نرم میکنیم این است که همیشه بعد از این که حرف می زنیم و بعد متوجه می شویم که چه اشتباه بزرگی انجام داده ایم و یا حتی به این فکر میکنیم که به جای آن چقدر بهتر می توانستیم منظور خود را به مخاطبان برسانیم!
اغلب سوء تفاهم ها و اختلافات بر سر گفت و گو های لفظی شکل میگیرند. گاهی اوقات ممکن است هدفی که شما از بیان یک جمله داشتهاید با برداشت مخاطب هزاران کیلومتر فاصله داشته باشد و همین برداشت اشتباه یا بیان نادرستی که منجر به این برداشت غلط شده است سرچشمه اختلافات بسیار زیاد و بزرگی فراهم آورد. پس تا آنجا که میتوانید قبل از شروع به صحبت به پیامدهای گفتار خود توجه داشته باشید؛ آب رفته هرگز به جوی بر نمی گردد.
هنگام صحبت کردن دقت داشته باشید که در چه موقعیتی قرار دارید و افرادی که در کنار آنها هستید تا چه اندازه با شما صمیمی هستند؟ این بسیار مهم است که بدانید حرف زدن شما در مقابل دوستانتان با نحوه صحبت کردن شما در محل کار و یا در یک جمع غیر صمیمی بسیار متفاوت است. موقعیت شناسی یکی از ویژگیهای اصلی و جذاب در وجود افراد محسوب میشود که میتوانند با سیاست صحبت کنند و همین سیاست کلامی جایگاه آنها را در نظر دیگران به شدت ارتقا می دهد.
یک فرد عاقل و دانا می داند هر نوع صحبتی یا هر نوع لحن گفتاری مکان و موقعیت خاص خود را میطلبد؛ گاهی اوقات نیاز است به شدت شوخ طبع باشید و در برخی مواقع دیگر کاملاً برعکس باید جدی و رسمی برخورد کنید و آنچه که تعیین کننده است موقعیت مکانی شما می باشد.
کلماتی که استفاده می کنید تعیین کننده محتوای کلام شما هستند؛ در اصل این کلمات شما هستند که در کنار یکدیگر قرار می گیرند و جمله ای را ایجاد می کنند این جمله از زبان شما خارج میشود و به گوش مخاطب می رسد. حال نوع کلماتی که در این جمله به کار بردهاید تعیین می کند که مخاطب شما چه محتوایی را از کلامتان برداشت نماید. بنابراین تا آنجا که می توانید نسبت به محتوای کلام خود توجه کنید و مطمئن باشید که وابسته به محتوای سخنان شما می باشد.
هیچ کس از فردی که محتوای کلام او را سخنان زشت و ناپسند تشکیل دادهاند، خوشش نمی آید. اشتباه است که برخی از ما فکر میکنیم استفاده از الفاظ رکیک موجب صمیمیت کلام می شود! استفاده از الفاظ نادرست به مرور زمان در وجود افراد تبدیل به یک عادت می شود. حال تصور کنید همین فرد قرار است در مقابل شخص مهمی صحبت کند و با او همکلام شود؛ اگر حتی برای یک لحظه یا یک مرتبه به صورت ناخودآگاه و غیر ارادی کلام نامربوطی از زبانش خارج شود، تا چه اندازه می تواند شخصیت اجتماعی او را زیر سوال ببرد؟
زمانی که احساساتی می شوید، مغز شما قدرت پردازش منطقی را از دست می دهد؛ به همین دلیل است که اغلب وقتی که دچار احساسات شدید می شوید، سخنانی به زبان می آورید که بعدها از گفتنشان به شدت احساس ندامت و پشیمانی میکنید. به عنوان مثال ممکن است وقتی عصبانی هستید، شروع به استفاده از الفاظ رکیک نمایید و تا آنجا که می توانید به طرف مقابل خود بی احترامی کنید؛ اما بعد از این که آرام شدید متوجه خواهید شد حرفهایی که زده اید تا چه اندازه ناپسند بوده و حتی شاید در مواردی متوجه شوید که به طور کل اشتباهات دچاره عصبانیت شده اید.
احساس شما را در آن لحظه به خوبی درک می کنم، ترکیبی از عذاب وجدان و احساس شرمندگی و خجالت که می تواند تا مدت ها ذهن شما را به خود مشغول کند و هر بار که یاد آن میافتید یا شخص مورد نظر را ملاقات میکنید، این احساس در وجود شما تازه شود. نقطه مقابل هم زمانی است که احساسات شما بیش از اندازه تحریک شده است؛ این دقیقاً همان لحظه ای است که می توانید همه اسرار خود را برملا کنید و هر آنچه که در دل پنهان کرده اید، واو به واو برای دیگران توضیح دهید. پس از اینکه هیجان و احساس شما فروکش کرد به شدت دچار احساس پشیمانی خواهید شد و حتی ممکن است بترسید از این که اسرار خود را برملا ساخته اید.
پس تا آنجا که می توانید سعی کنید چه در زمان خوشحالی های بیش از اندازه و چه در زمان عصبانیت صحبت نکنید و یا قول و قراری نگذارید چراکه احتمال بسیار بالایی وجود دارد که بعدها پشیمان شوید.
می دانم که گاهی اوقات برخی حرف ها را باید زد، وگرنه انگار وزنه ای سنگین در گلوی شما قرار گرفته و راه نفس کشیدن انسان را بسته است! اما دقت داشته باشید این حرف قرار است کجا و در مقابل چه کسی به زبان آورده شود؟ آیا شخص مقابل از شما مرتبه و جایگاه بالاتری دارد یا خیر؟ آیا عزیزی است که باید در همه شرایط احترام او حفظ شود یا فردی است که رابطه نزدیک و صمیمی با شما ندارد؟ همه این عوامل باید هنگام صحبت کردن در نظر گرفته شود؛ نباید با یک اشتباه لحظه ای موقعیت خود را به خطر بیندازید یا عزیزانتان را برنجانید. درست است که گاهی اوقات احساس می کنیم در همان لحظه باید حرفی که در ذهن داریم گفته شود، اما واقعیت این است که اغلب مواقع این احساس کاملاً نادرست است و به زبان آوردن افکارتان جز پشیمانی سودی نخواهد داشت.
چراکه یا شما را از یک موقعیت خوب دور می سازد و یا اینکه موجب آزردگی خاطر دیگران می شود؛ اغلب سخنانی که در لحظه به ذهن افراد میرسند و دوست دارند آنها را بر زبان جاری کنند، گزنده هستند. چرا که متاسفانه بسیاری از ما تعریف و تمجید و یا بروز احساسات خوب را به سختی انجام می دهیم. به همین دلیل است که تاکید می کنم در هنگام صحبت کردن به جایگاه فرد مقابل حتماً توجه و دقت داشته باشید. البته این مورد بیشتر به فن بیان افراد بستگی دارد؛ اگر این مهارت در وجود ما قدرتمند باشد، حتماً به خوبی می دانیم چه زمان و چگونه باید صحبت کنیم.
یکی از ویژگی های مهم در سیاست گفتاری، این است که بیش از سخن گفتن، شنونده بودن را یاد بگیرید. اغلب افرادی که زیاد صحبت می کنند، یا حرف های دیگران را به صورت کامل گوش نمیدهند و یا اصلاً متوجه منظور آنها نیستند. به همین دلیل است که باید بیشتر از حرف زدن گوش دهید. خوب گوش دادن موجب می شود هم منظور شخص مقابل را به درستی درک کنید و هم احتمال سوءتفاهمها تا حد قابل توجه و چشمگیری کاهش پیدا میکند و از سمت دیگر هم موجب می شود فرصت کافی برای فکر کردن و پردازش کلمات خود را داشته باشید.
همزمان که در حال گوش دادن به کلام شخص مقابل هستید، می توانید در ذهنتان حرف خود را بالا و پایین کنید، سپس آن را بر زبان بیاورید. همچنین گاهی اوقات عجله در صحبت کردن ممکن است باعث ایجاد مشکلات دیگری شود؛ مثلاً شما قصد دارید خیلی فوری در مقابل انتقاد فرد دیگری قد علم کنید، در حالی که شاید او قصد این را دارد که در ادامه سخنان خود شما را مورد تعریف و تمجید قرار دهد؛ حال تصور کنید اگر شما حرف او را نصفه و نیمه بگذارید چقدر اتفاق بدی رخ خواهد داد! بنابر این بیشتر از حرف زدن، خوب گوش کردن را تمرین کنید.
در واقع سیاست شاید در نظر اول کلمه نامناسبی به نظر برسد، اما در واقع اگر بخواهیم به طور صحیح به آن نگاه کنیم، واقعیت این است که سیاست داشتن به اندازه کافی میتواند برای شما راه گشا باشد. لطفاً سیاست را با تظاهر کردن یا نقش بازی کردن اشتباه نگیرید! سیاست برگرفته از تفکر و تعقل است و فردی که واقعاً سیاست درستی دارد، قطعاً فرد عاقل و کاردانی می باشد. پس سعی کنید در همه امور زندگی خود به حد کافی عاقلانه فکر کنید و تصمیم بگیرید.
برای مشاهده صفحه رسمی اینستاگرام استاد فاطمه بهرامی مدرس فن بیان و سخنرانی کلیک کنید.
مطالب پیشنهادی:
بهترین تکنیک های پایان یک گفتگو