حتماً شما هم با آدمهایی برخورد کرده اید که در جمع دوستان بسیار بذله گو و شوخ و اهل بگو بخند هستند ولی اگر قرار باشد روی یک صحنه در سالن در مقابل جمع صحبت کنند، به کلی خود را می بازند و در اصطلاح، خراب می کنند. یا شاید با کسانی برخورد کرده اید که حتی در جمع دوستانشان نیز جرأت و شهامت حرف زدن و اظهار نظر کردن را ندارند. در این مقاله از سایت استاد فاطمه بهرامی مدرس فن بیان و سخنرانی در کرمان به ترس از سخنرانی از توهم تا واقعیت میپردازیم. تا پایان همراه ما باشید.
یک از گزارش هایی که معمولاً در حوزه ترس از سخنرانی به آن استناد می شود، تحقیقات موسسه ملی سلامت ذهن آمریکا هست که در آن ترسهایی مانند ترس از عنکبوت، ترس از ارتفاع و ترس از مار و… قرار داده شده و طبق نتایج حاصله،ترس از فضای شلوغ چهارمین ترس بزرگ انسان است که شایع ترین این نوع ترس، صحبت در میان جمع می باشد که بیش از ۷۵درصد مردم دنیا از این موضوع رنج می برند. جالب است بدانید ۱۹درصد از افراد، صحبت در میان جمع را حتی وحشتناک تر از مرگ می دانند.
هرچند انواع ترس و میزان تاثیرپذیری از آن برای آدمهای مختلف امری نسبی و متفاوت است؛ اما چیزی که بدیهی به نظر می آید این است که غالب افراد به ترس از سخنرانی و صحبت در جمع دچار هستند. حتی برخی از کسانی که در حوزه سخنرانی و مجری گری تبحر، مهارت و تجربه طولانی دارند نیز در برخی از برنامه های خود به خصوص زمانی که محیط و جمع مخاطبانشان جدید باشند، دچار این ترس یا اضطراب می شوند؛ اما تفاوت آنها با سایر افراد در این است که آنها قدرت مدیریت و کنترل این ترس را دارند.
ترس یکی از مکانیزم های واکنشی و طبیعی مغز انسان است که در مواجهه با مسائل ناشناخته رخ می دهد. مغز در مواجهه با عوامل ناشناخته، اول از همه آن را یک تهدید محسوب می کند و در اولین اقدام، بدن شما را با افزایش ترشح آدرنالین، آماده اقدام و فرار می نماید.
تصور کنید که می خواهید از داخل یک برکه کم عمق عبور کنید.
آب این برکه کدر و گل آلود است بطوریکه شما از موجودات داخل آن بی اطلاع هستید. (ناشناخته) حتی اولین قدم را هم به سختی برخواهید داشت و اگر در این بین موجود کوچکی به پای شما برخورد کند، شدیداً می ترسید و دچار عوارض ترس خواهید شد. (توهم)
آب برکه کاملاً شفاف است و کف آن نیز به سادگی قابل دیدن می باشد. (شناخت) احتمالاً با آسودگی و بدون ترس وارد آب خواهید شد و اگر موجودی به پای شما برخورد کند با یک نگاه متوجه می شوید که یک ماهی کوچک بی آزار است. با این توصیف حتماً از پیاده روی در این برکه، احساس لذت خواهید کرد.(واقعیت)
بیایید برای روشن شدن کامل مسأله، یک مثال دیگر را طرح کنیم. فکر کنید وقتی وارد یک محیط تاریک می شوید، سایه ها و صداهای ناشناخته ای که می بینید و می شنوید را در ذهن خود به ارواح خبیث، اجنه، قاتلین یا… تبدیل می کنید (توهم)و فقط کافی است که چراغها روشن شود و آن هنگام از تصورات خود به خنده خواهید افتاد. (شناخت و واقعیت)
پس چیزی که حالا در مورد ترس می دانیم این است که در اصل ترس واکنش مغز ما نسبت به ناشناخته ها است و معمولاً مغز ما این ناشناخته ها را بصورت پیش فرض به عنوان تهدید قلمداد می کند که توهمات ذهنی ما نیز در بزرگنمایی این تهدیدها اثر مستقیم دارد. مثلاً این توهمات در هنگامی که می خواهیم در جمع صحبت کنیم، معمولاً اینگونه به ذهنمان خطور می کنند:
همانطور که اشاره شد، اولین واکنش مغز در شرایط ترس، روشن شدن چراغ خطر بدن است که منجر به صدور دستور مغز به غدد فوق کلیوی بدن مبنی بر ترشح آدرنالین است. اگر می خواهید تأثیر ترشح آدرنالین در بدن را متوجه شوید.
نخستین بار خیلی اتفاقی این موقعیت برایش پیش آمد. ورزشکار بود و از دود و دم متنفر! یک شب که تا دیر وقت با دوستانش بیدار بوده وقتی میخواسته از منزل دوستش در جایی دور از شهر به خانه برگردد ماشینش خراب شده و وقتی میخواسته پیاده به مسیر ادامه دهد، تحت محاصره و حمله چند سگ ولگرد قرار میگیرد. او برای نخستین بار در این موقعیت احساس میکند انرژیاش به طرز وحشتناکی زیاد شده، به نحوی که مسافتی چند کیلومتری را ظرف چند دقیقه میدود و خسته هم نمیشود..!!
آدرنالین برای آمادگی بدن در انجام فعالیتهای شدید یا دفاع از خود ترشح میشود. وقتی که خیلی هیجان زده شوید، غدههای فوق کلیوی ناگهان مقدار زیادی آدرنالین در خون ترشح میکنند که سبب افزایش شدت ضربان قلب و کارآیی آن میشود.
این ماده، رگهای متصل به ماهیچهها را گشاد میکند و علاوه بر آن موجب افرایش غلظت قند در خون میشود.
حالا فکر کنید که غدد فوق کلیوی شما به علت حالت ناشناخته حاصل از ایستان در مقابل جمع شروع به ترشح آدرنالین می کند؛ نتیجه آن چه خواهد بود؟ افزایش ضربان قلب و افزایش ناگهانی قند خون! با افزایش ضربان قلب، فشار خون شما بالا رفته و ناخودآگاه تنفس شما به شماره افتاده و نفس نفس خواهید زد.
همچنین با افزایش قند خون، بدن شما دچار احساس کم آبی شده و خشکی دهان، تاری دید و عدم تمرکز به سراغتان خواهد آمد.
با این توضیح حالا می دانید که در هنگام ایستادن در مقابل جمع برای سخنرانی چه اتفاقی برای ما می افتد.
برای جلوگیری از تبعات ناشی از ترشح آدرنالین به علت ترس از سخنرانی، باید علت ها و دلایل ترس خود را از بین ببریم. بدیهی است در صورتی که علت یک چیز از بین برود، معلول آن نیز دیگر اتفاق نخواهد افتاد. در موضوع سخنرانی در جمع همانطور که در ابتدای مقاله اشاره کردیم، قضاوت شدن، مسخره شدن و سوتی دادن را می توانیم از مهمترین علت های ترس از سخنرانی بیان کنیم.
یک فرمانده جنگی می گوید: در جنگ بهترین دفاع، حمله است. پس در مقابل ترس حالت تهاجمی بگیرید. نمی گوییم نترسید! چون واقعا در خیلی از موارد برای شروع نمی شود نترسید و این ترس خصوصاً در اولین های هر کاری، امری ناگزیر است. ولی یادمان باشد مغز ما به گونه ای طراحی شده که اگر به هر چیزی فکر کند، شخصیت انسان به همان چیز تبدیل خواهد شد.
آیا تصور شما از خودتان یک انسان ترسو هست که نمیتواند در جمع صحبت کند یا …؟! این تصور ذهنی در شکل گیری شخصیت شما دخیل و بسیار اثرگذار است. پس عنان و افسار افکارتان را به دست بگیرید.
برای غلبه بر ترس نباید فرار کرد. غالباً ترس از هر چیزی بزرگتر از خود آن چیز است. پس برای تمام شدن ترس، باید خود را به آن کار بیندازید و اقدام عملی کنید. فقط در یک محیط واقعی می توانید خود را وارد عرصه سخنرانی کنید و با انجام آن، ترس مربوط به توهمات خود را از بین ببرید. یکی از امکان ها، صحبت در محیط امن و جمع خانوادگی هست؛ راه دیگر استفاده از فضاهای دوستانه برای صحبت کردن می باشد.
مثلاً ارائه درس در کلاس یا توضیح یک مطلب یا بیان خاطره در جمع دوستان. همچنین شرکت در دوره های حضوری و معتبر آموزش فن بیان نیز، یک راه اصولی تر است که در آن با هدایت مربی و حضور در جمع کلاس و انجام کار عملی و گروهی می توانید این ترس و خجالت را به زانو درآورده و طعم خوش خودباوری و موفقیت در این عرصه را بچشید.
به محض اینکه شما وارد عرصه سخنوری در جمع شده و با هر سختی مبادرت به انجام آن می کنید، ناخودآگاه بعد از گذر از دقایق اولیه، دیگر مثل قبل هراسان نیستید و کم کم می بینید که ترسی که در وجود شما وجود داشته است، درست مثل وقتی که چراغها را روشن کرده اید و واقعیت سایه ها و اجسام را می بینید، ترس شما از محیط از بین رفته و به آن مسلط می شوید.