زمانیکه از “تسلط کلامی” صحبت میکنیم، یکی از بحثهایی که به صورت جدی مورد توجه قرار میگیرد، بحث دایره لغات است. “دایره لغات” یا “دامنه واژگان” به مجموعه کلماتی میگویند که ما تاکنون یاد گرفته ایم و از آنها استفاده می کنیم. یکی از اصول سخنرانی جذاب، استفاده از کلمه های متنوع است. همچنین توسعه دایره واژگان می توانید مهارت های بداهه گویی ما را نیز ارتقا دهد.
باید بدانیم دایره لغات ما تا چه حد گسترده است و چقدر میتوانیم از کلمات مختلف برای بیان دقیق و شفاف منظور خود استفاده کنیم؛ چراکه در موضوع فن بیان، واژگان نقش بسیار مهمی دارند و هر چقدر این لغات گسترده تر باشد، قطعاً فن بیان ما هم زیباترخواهد بود و میتوانیم روان تر و قدرتمندتر صحبت کنیم.
طبق بررسی زبان شناسان، دامنه واژگان و اصطلاحات در هر زبانی با زبانی دیگر متفاوت است اما به طور میانگین افراد تحصیل کرده چیزی در حدود ۲۵.۰۰۰ واژه و افراد عادیتر حداقل ۱۲.۰۰۰ واژه را درک میکنند. (برای مقایسه شاید برایتان جالب باشد اگر بگویم که در واژه نامه دهخدا حدود۳۴۳ هزار یا واژه و عبارت وجود دارد!) اما حقیقت این است که طبق قانون ۸۰/۲۰ ما فقط از ۲۰ درصد این مقدار کلمات استفاده میکنیم (یعنی حداکثر ۵ هزار کلمه) و بنابراین نباید نگران دایره کلمات خود باشیم؛ بلکه باید به فکر این باشیم که کلماتی که در ذهن خود داریم را به دایره کلماتی که به صورت روزمره استفاده میکنیم اضافه کنیم.
در یک تقسیم بندی خیلی ساده و ابتدایی، هر یک از ما میتوانیم کلیه کلمات را برای خودمان (مستقل از فارسی، انگلیسی یا هر زبان دیگر) به سه دسته کلی تقسیم کنیم:
کلمات ناشناخته، کلماتی هستند که معنای آنها را نمیدانیم و آنها را نمیفهمیم. این کلمات ممکن است به زبانهای دیگر تعلق داشته باشند: مانند スキル که به معنای مهارت است. البته ممکن است به زبان فارسی خودمان تعلق داشته باشند اما آنها را نشناسیم.
کلمات ناشناخته، همیشه کلمات منسوخ یا کم کاربرد نیستند؛ گاهی اوقات کلمات تخصصی یا حتی کلمات پرکاربرد هستند که صرفاً ما معنی آنها را نمیدانیم.(مثلا شاید برای کسی که درگیر مسائل حقوقی و قضایی نبوده باشد، لغتهای ساده ای مانند” اَرش” هم در گروه کلمات ناشناخته قرار بگیرد)؛ ما به تدریج در گفتگو با دیگران، با مطالعه و به شیوه های مختلف، کلمات جدیدی را فرا میگیریم و این کلمات از استخر کلمات ناشناخته، به استخر کلمات منفعل جابجا میشوند.
کلمات منفعل یا کلمات متروکه، کلماتی هستند که ما معنای آنها را میدانیم؛ اما آنها را در گفتگوها، سخنرانیها و نوشتههای خود به کار نمیبریم؛ این کلمات در گوشهای از ذهن ما میمانند و خاک میخورند. اما همیشه وقتی آنها را میخوانیم و میشنویم، معنای آنها را میفهمیم و درک میکنیم. به بیان دیگر، ما هنوز آنقدر بر این کلمات مسلط نیستیم که بتوانیم از آنها در مکالمات خود استفاده کنیم. به تدریج و بعد از مواجهه مکرر با کلمات منفعل، آنها به بخشی از کلمات فعال یا کلمات در حال استفاده ما تبدیل میشوند.
کلمات فعال، کلماتی هستند که ما آنها را در زبان روزمره به کار میبریم و با استفاده از آنها، پیام مورد نظر خود را به دیگران منتقل میکنیم.
بسیاری از ما علاقه داریم که دامنه لغات خود را گسترش دهیم و تنوع کلماتی که در حرف زدن و نوشتن به کار میبریم، افزایش یابد. یکی از بهترین راهکارهایی که میتواند بسته کلمات ما را به خوبی تقویت کند، این است که یک دفترچه لغت داشته باشیم؛ چیزی شبیه به دفتر لغاتی که اساتید دروس عربی و انگلیسی از ما میخواستند برای حفظ کلمات استفاده کنیم؛ با این تفاوت که از این دفترچه قرار است برای زیباتر صحبت کردن استفاده کنیم!
بلافاصله بعد از این که لغت جدیدی به گوشمان خورد، آن را یادداشت کنیم؛ مطالعه مکرر انها باعث میشود این کلمات بهتر در حافظه کاربردی ما شکل گیرند.
“کمرنگ ترین جوهرها از قوی ترین حافظه ها ماندگارتر هستند”
استفاده از کلمات مناسب همواره یک دغدغه بزرگ برای افراد است و هر انسان موفقی میداند که این موضوع چقدر اهمیت دارد! واضح است که دستیابی به دایره لغات زیبا و قدرتمند، صرفاً با یکبار خواندن و نوشتن واژه یا عبارتی خاص، حاصل نمیشود.