خداوند از روح خوش در ما دمیده است به همین دلیل اشرف مخلوقات هستیم و ما تنها موجوداتی در عالم هستی هستیم که تصمیم می گیریم که چگونه زندگی کنیم و چه قدر ثروت داشته باشیم در نتیجه می توانیم به این نکته برسیم که رسالت داریم همه ما در این دنیا رسالت داریم. آیا ما هم رسالت داریم ؟
اما بعضی از ما تفاوت رسالت و هدف را نمی دانیم:
رسالت:خط مشی یک هدف است
اهداف برپایه رسالت ما چیده شده اند رسالت جهت را مشخص می کند پس اگر رسالت داشته باشیم در مسیر اصلی هدف و زندگی مان قدم می گذاریم و دیگر احساس پوچ و بی هدف بودن نداریم چون افرادی که در زندگی احساس پوچ و بی هدف بودن دارند افرادی هستن که اعتماد به نفس ندارند بنابراین یکی از کارهایی که در جهت به دست آوردن اعتماد به نفس می توانیم انجام دهیم این است که رسالت خودمان را بسازیم یعمی رسالتی داشته باشیم مثل آقای پرفسور سمیعی که رسالت شان نجات جان انسان هاست و با 80 سال سن خودشان را باز نشسته نکرده اند اگر بی رسالت باشیم گم می شویم .
یکی از ویژگی های رسالت این است دیگران نمی توانند آن کار را به خوبی شما انجام بدهند و شخصی که رسالت دارد با انجام آن کار حال دلش خوب است و با جان و دل اون کار را انجام می دهد مثل پرستاران و پزشکان ما یا به عبارتی کادر درمان ما.
آیا لذت می بریم اگراجبار نباشد پس در مسیر رسالت مان قرار گرفته ایم مثل کادر درمان که با جان و دل کار می کنند با اینکه شهید دادیم اما این سنگر سلامت خالی نشده و همه کسانی که رسالت دارند و با اینکه می دانند چه سختی هایی در مسیرشان است اما با جان و دل کار می کنند دوست دارم همین جا از زحمات کادر درمان تشکر کنم و برای تک تک این عزیزان آرزوی سلامتی و شادی و موفقیت دارم و برای آن دسته از عزیزانی که در بین ما نیستند آرزو می کنیم که روحشان در آرامش باشد مثل خانم حسن رمضانی که اولین شهید مدافع سلامت در رفسنجان روحشان شاد یادشان جاودان.
نکته بعدی که ما را به رسالت مان می رساند آرزوها و علاقه ماست. آقای الهی قمشه ای می گویند هر وقتی که آرزویی به ذهن شما رسید یعنی اینکه منتخب شدید از طرف خداوند که به این آرزو برسید اما بعضی ها چه می گویند؟ می گویند که حتماً حکمت خداست که ما چیزی نمی شویم اما
داریم با این جمله خودمان را گول می زنیم چون حکمت خدا این است که بهترین خودمان باشیم چون اشرف مخلوقات هستیم چون از روح خودش در ما دمیده است پس سرنوشت خودمان را خود ما تعیین می کنیم.
نکته بعدی که در مورد رسالت باید به آن توجه کنید این است که از انجام کاری کرده اید راضی و خوشحال هستید؟ یا خیر
اما ناگفته نماند که در مسیر رسالت قرار گرفتن ساده و راحت نیست چون در این مسیر مشکل، درد سر، ناراحتی، شادی و ….همه جوره پیدا می شود دقیقاً مثل کادر درمان ما کسانیکه با علاقه این رشته ها را انتخاب کردند و در دانشگاه درس خواندند و رسالت شان را بر پایه نجات جان انسانها قرار دادند که بتوانند صادقانه خدمت کنند و به مردم کمک کنند الان در بدترین شرایط ممکن قرار گرفته اند و چون در مسیر رسالت شان قرار گرفته اند جا نمی زنند و قدرتمندانه ادامه می دهند چون رسالت دارند .
حضرت محمد (ص) قبل از اینکه به پیامبری مبعوث شوند همه ایشان را محمد امین می خواندند چون جوانی درستکار و امانتدار بودند
اما همنیکه به پیامبری مبعوث شدند همه ایشان را دروغگو خطاب کردند ولی ایشان چون رسالت شان برایشان مهم بود نه جا زدند و نه نا راحت شدند و قضاوت دیگران برایشان مهم نبود.
دوستان عزیزم تا به حال در موقعیتی قرار گرفته اید که بتوانید به شخصی کمک حتی یک کمک کوچک کنید بعد یک حال خوب داشتیم به شدت حال دل مان عالی بوده است چون خداوند از روح خودش در ما دمیده است و یکی از ویژگی های بسیار عالی خداوند بخشنده بودن است به همین دلیل است این ویژگی خوب را در بین افراد خیر می بینیم .
دوستان عزیزم الان در شرایطی هستیم که کادر درمان ما به ما نیاز دارند همه با هم در پویش تامین ماسک مرغوب برای کادر درمان و جبهه مبارزه با کرونا شرکت کنیم چون همه ماها به کادر درمان مدیون هستیم و می توانیم رسالت مان را در جهت کمک به مردم بسازیم
سعدی می فرماید:
گاهی خدا می خواهدبا دست تو دست دیگر بندگانش را بگیرد
وقتی دستی را به یاری می گیرید
بدان که دست دیگرت در دست خداست.
موفقیت و ثروت حاصل فعالیت در کار مورد علاقهات با باورهای قدرتمند کننده است. اما مسئله اصلی من این است که هنوز نتوانسته ام علاقه ام را پیدا کنم.
نمی دانم رسالتم چیست و چگونه می توانم عشق و علاقه ام را پیدا کنم و با انجام آن کار به موفقیت برسم؟
هر کاری که به انجامش فکر می کنم، می ترسم که علاقه ام نباشد و فقط وقتم را هدر داده باشم و حتی نکند مرا از هدفم هم دور سازد‼️
موضوع این است که ما به دنیا آمدیم تا جهان را تجربه کنیم،
ما به دنیا آمده ایم تا با مواجه شدن با تجارب گوناگون، وجودمان را در همه ابعاد رشد دهیم.
ما به دنیا آمده ایم تا با چالش ها مواجه شویم و با حل آنها، تجربه جدیدی از توانایی حل مسئله را زندگی کنیم.
پس موضوعی بسیار عمیق تر از کشف علائق، وجود دارد و آن” حرکت برای امتحان ناشناخته ها” و ” مواجه شدن با چالش های جدید” است. زیرا تجربه هر کدام از این ناشناخته ها، موجب کشف بخشِ دیگری از توانمندی ها و علائق مان می شود که از آن بی خبر بودیم و تازه با اطلاع از آن است که درباره آنچه میخواهیم، به وضوح بیشتری میرسیم و قدم بعدی برایمان مشخص میشود و ما را به سمت تجربهی بعدی میبرد که بخشی از مسیر رشد ظرف وجودمان است.
در واقع موضوع انجام دادن یک کار خاص، استثنایی و قابل توجه به عنوان رسالت نیست، موضوع رشد ظرف وجودت بوسیلهی تجربه کردن است. آنهم نه یک تجربه خاص و دهان پر کن، بلکه فرایندی از تجربه کردن های قدم به قدم در مسیر علاقهات است که آرام آرام ظرف وجودت را رشد میدهد و آمادهی تجربهی مرحلهای جدّی تر مینماید.
منظور از علاقه هم، همان موضوعاتی است که همین حالا و در این لحظه علاقهمند به تجربه شان هستی. فارغ از اینکه آن علائق چقدر در نگاه جامعه مهم است. زیرا مشکل اصلی افراد زیادی در پیدا نکردن علائقشان، نداشتن عزت نفس است. آنها بیشتر از آنکه به دنبال شناخت علائقشان و تجربهی آن باشند، بیشتر به دنبال پیدا کردن علائقی هستند که مورد تأیید آدمهای مهم زندگیشان است. پس هر فردی به راحتی قادر به شناسایی علائقش میشود وقتی به اندازهای عزت نفساش را بسازد که از حرف مردم رها شود و محتاج تأییدشدن توسط دیگران نباشد.
به عبارت دیگر، باورهای قدرتمندکننده ساختن درباره علائقات، فقط از ساختن عزت نفسات و نگاهی که به آن علائق داری شروع میشود و سپس قدم به قدم، هم به تو لذت میدهد و هم ثروت.
این جهان مادی، فقط برای تجربه و امتحان توانایی مان و به یاد آوردن و کشف آنها ساخته شده است. زیرا ما با توانایی های نامحدودی به دنیا آمده ایم که به خاطر تجربه کردن این جهان مادی، در وجودمان نهادینه شدن است. اما تک تک این توانایی ها وقتی به خدمت مان در می آید که در دل ناشناخته ها حرکت می کنیم. ماجراهای جدید را امتحان می کنیم و سپس قدم به قدم هدایت می شویم.
اساس جهان بر هدایت استوار است. وعدهی خداوند انا علینا للهدی است و هر فردی به محض آماده شدن برای قدم برداشتن، در آن مسیر هدایت می شود.
همانگونه که یک دانه به محض اینکه در معرض خاک و آب و نور مناسب قرار می گیرد، به سمت رشد، به سمت روشنایی و به سمت درخت شدن و به ثمر نشستن هدایت می شود، ما نیز به محض اینکه تصمیم می گیریم دامنه تجارب مان را وسیع تر نموده و ناشناخته هایی را تجربه کنیم که از حرکت به سمت شان ترس داریم، هدایت می شویم.
هرگز اینگونه نیست یک گوشه بنشینی و به وسیله فکر کردن، رسالت یا علاقه ات را بیابید، بلکه در مسیر قدم هایی که بر می دارید و تجاربی که کسب می کنید و مسائلی که با آنها برخورد و حل می کنید، وضوح بیشتری از خودت و آنچه می خواهید و عاشقش هستی، پیدا می کنید.
اولین قدم این است که موضوع “هدایت” را درک کنی. جهان و همه ی آنچه در آن است، در حال هدایت است.
رسالت و هدفی که به دنبالش هستیم از مسیر تجربه موقعیت ها ، شرایط و کارهایی می گذرد که هربار با دیدن یک نشانه شروع و با حرکت در آن مسیر ادامه می باید.
نویسنده : استاد فاطمه بهرامی مدرس فن بیان و سخنرانی
برای مشاهده صفحه رسمی اینستاگرام استاد فاطمه بهرامی مدرس فن بیان و سخنرانی کلیک کنید.
افزایش اعتماد به نفس در سخنرانی
رازهایی در مورد فن بیان حرفه ای ها